داستانهای خواندنی (2)

داستان عشقی,داستانهای عاشقانه

روزی مردی از یک دختر پرسید:


آیا با من ازدواج می‌کنی؟


دختر جواب داد: نه


و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, | 16:2 | نویسنده : hamama |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.